»» وای به روزی که بگندد نمک
بخش خبری 21 سیما، در بخشی از گزارش مبسوطی که به تحولات موضوع هستهای ایران طی دهه 50 تاکنون اختصاص داشت، برای نخستین بار، از زمان بازداشت حسین موسویان سخنگوی تیم اسبق هستهای، دقایقی از آنتن را به تصویر و اظهارات آرشیوی وی اختصاص داد.
به گزارش رجانیوز، "در مسیر تحول؛ هستهای" عنوان گزارشی بود که شب گذشته(19 بهمن ) از بخش خبری 21 سیما پخش شد و در ابتدای آن به تبیین تعهدات و حمایتهای امریکا، فرانسه و آلمان از برنامه هستهای ایران در دوره پهلوی پرداخت.
این گزارش در ادامه با اشاره به نقض این تعهدات از سوی دولتهای غربی پس از انقلاب اسلامی، برای نخستین بار از زمان بازداشت و اعلام محکومیت موسویان به دلیل اتهامات امنیتی، تصویری از وی مربوط به دهه 70 پخش و از وی به عنوان "سفیر وقت ایران در آلمان" یاد شد.
موسویان در این تصاویر، واکنشهای احتمالی ایران در قبال نقض تعهدات هستهای دولت آلمان در زمینه نیروگاه اتمی بوشهر را تشریح کرد.
گزارش "مسیر تحول؛ هستهای" اگرچه به طرز هنرمندانهای روند عقبنشینیهای پیاپی و تعلیقهای بینتیجه در دولت سابق را بازخوانی کرد اما به نظر میرسد استفاده از تصویر موسویان و پخش اظهاراتی از وی به عنوان یک مقام مسئول وقت، آنهم در شرایطی که وی با استناد به اتهامات امنیتی بازداشت و محکوم شده است، نوعی فتح باب برای تطهیر وی میباشد.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دوست پناهی ( جمعه 87/11/25 :: ساعت 3:7 عصر )
»» مسعود جان خسته نباشی
دهنمکی باز در خشید فیلم سینمایی "اخراجیها 2" امروز 19 بهمن به نمایش درآمد و با استقبال گسترده تماشاگران مواجه شد.
به گزارش رجانیوز، در حالی که هیأت داوران اجازه ورود فیلم "اخراجیها 2" به بخش مسابقه ایران (سودای سیمرغ) جشنواره فجر را نداده بود و گفته میشد علت این تصمیم، نرسیدن فیلم به جشنواره است، ظهر امروز این فیلم در سینما فرهنگ به نمایش درآمد.
نتیجه نظرسنجیهایی که در پایان اولین اکران اخراجیها 2 در بین تماشاگران حاضر در سینما فرهنگ پخش شد، نشان از استقبال کم نظیر بینندگان از این فیلم به نسبت سایر فیلمهای اکران شده دارد، بهطوریکه برخی از احتمال انتخاب مجدد فیلم مسعود دهنمکی به عنوان فیلم منتخب تماشاگران در جشنواره بیستوهفتم خبر دادهاند.
در اولین اکران اخراجیها 2 در سینما فرهنگ، برخی بازیگران این فیلم همچون جواد هاشمی و حسام نواب هم حضور داشتند.
کارشناسان سینمایی معتقدند این فیلم به نسبت فیلم قبلی ده نمکی (اخراجیها) از قوت داستانی، تکنیکی و جلوههای ویژه بالاتری برخوردار است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دوست پناهی ( جمعه 87/11/25 :: ساعت 3:1 عصر )
»» دسته گل لاریجانی به اسراییل
علی لاریجانی :مورخ نیستم که درباره هولوکاست صحبت کنم
رئیس مجلس شورای اسلامی که برای شرکت در چهلوپنجمین اجلاس امنیتی مونیخ در آلمان به سر میبرد، در حاشیه این اجلاس، پاسخ منفعلانه ای به پرسش یکی از حاضران داد.
به گزارش رجانیوز، یکی از حاضران، نظر رئیس مجلس را در مورد هولوکاست پرسید لاریجانی با اشاره به اینکه من در اجلاس قبلی به این سئوال پاسخ داده ام و گفتم مورخ نیستم، بیان داشت: من سیاستمدار هستم نه مورخ و لازم نمی دانم درباره این مسائل صحبت کنم. الان مسائل و مشکلات دیگری داریم اینکه مرتب به این موضوع حساسیت نشان می دهید نگران کننده است وگرنه راجع به این موضوع هم می توان صحبت کرد اما من نظری ندارم چون مورخ نیستم.
این پاسخ در حالی از سوی لاریجانی اظهار شده است که رئیس جمهور با طرح موضوع هولوکاست اساس موجودیت رژیم صهیونیستی در منطقه را برپایه این منطق که "اگر حتی چنین جنایتی علیه یهودیان توسط اروپاییها در جریان جنگ جهانی دوم رخ داده است، چرا باید تاوان آن را مردم فلسطین پس دهند؟" زیر سؤال برده و افکار عمومی دنیا را در این زمینه به شدت فعال کرده است.
با این حال، مشخص نیست تأکید بر این منطق و به چالش کشیدن مجدد اسرائیل از یک تریبون عمومی که احمدینژاد بارها از این تریبونها برای تقویت دیپلماسی عمومی و مفاهمه با ملتها استفاده کرده است، چه نیازی به مورخ بودن و القاء پیام دو دستگی در میان مسئولان جمهوری اسلامی دارد.
همچنین رهبر انقلاب نیز تاکنون چندین بار، مسئله هولوکاست را مورد بحث قرار داده اند.
ایشان در سال 79 و در خطبه های نمازجمعه برای اولین بار با تأیید ضمنی نظرات روژه گارودی دانشمند تاریخ دان فرانسوی، از ضرورت آزادی دانشمندان غرب برای طرح نظراتشان در مورد تاریخسازی صهیونیستها دفاع کردند: «اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد -مثل آن آقاى فرانسوى که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت این که مىگویند یهودیان را در کورههاى آدمسوزى سوزاندند، واقعیت ندارد- طور دیگرى با او رفتار مىکنند! اگر کسى وابسته به سرمایهداران نباشد و مراکز قدرت سرمایهدارى نباشد، نه حرفش زده مىشود، نه صدایش به گوش کسى مىرسد و نه آزادى بیان دارد! آرى؛ سرمایهداران آزادند که بهوسیله روزنامهها و رادیوها و تلویزیونهاى خودشان، هرچه را که دلشان مىخواهد، بگویند! این آزادى، ارزش نیست؛ این آزادى، ضدّارزش است. مردم را به بىبندوبارى و به بىایمانى بکشند؛ هرجا مىخواهند، جنگ درست کنند؛ هرجا مىخواهند، صلح تحمیلى درست کنند؛ هرجا مىخواهند، اسلحه بفروشند. آزادى یعنى این!
مقام معظم رهبری در افتتاحیه اولین کنفرانس بین المللی دفاع از مردم فلسطین در سالن اجلاس سران در تاریخ 4/2/80 نیز تأکید کردند: «اشغال این سرزمین براساس یک طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیرى از اتحاد و پیوستگى مسلمانان و پیشگیرى از تأسیس مجدّد حکومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلایلى در دست است که نشان مىدهد صهیونیستها با نازیهاى آلمان روابط نزدیک داشتند و ارائه آمارهاى اغراقآمیز از کشتار یهودیان، خود وسیلهاى براى جلب ترحم افکار عمومى و زمینهسازى براى اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتى دلایلى در دست است که عدهاى از اراذل و اوباشِ غیریهودىِ شرق اروپا را به نام یهودى به فلسطین کوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستى، یک حکومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب کنند و پس از سیزده قرن، یک گسستگى بین مشرق و مغرب اسلامى ایجاد نمایند.»
ایشان در تاریخ 18/11/84 نیز به صراحت هولوکاست را افسانه خواندند و افزودند: آزادى بیان -که آنها دم از آن مىزنند- به آنها اجازه نمىدهد که در باب افسانهى کشتار یهودیان -معروف به هولوکاست- کسى تردید بکند. در آن قضیه، جاى آزادى بیان نیست! در کشورهاى اروپایى، افراد زیادى -از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غیره- از ترس جرأت نمىکنند تردیدى را که نسبت به این قضیه در دلشان هست، ابراز کنند. بعضىها هم معتقدند قضیه از اصل دروغ است، اما جرأت نمىکنند بگویند؛ چون دیدهاند هر کس بگوید، مجازات خواهد شد؛ زندان مىاندازند، تعقیب مىکنند، از حقوق محرومش مىکنند.
ایشان همچنین در تاریخ 8/10/85 و در پیام به کنگره عظیم حج رفتار دوگانه غرب را در برابر آزادی بیان به شدت مورد انتقاد قرار دادند: «حمایت از اهانتکنندگان به مقدسات اسلام و حتی افتراء و اهانت صریح بلندپایگان غربی ازقبیل پاپ به این آیین الهی و متقابلاً جرم شمردن تحقیق و تردید دربارهی هولوکاست و کیان صهیونیستی.» منبع :رجا نیوز
نظرات کاربران:
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دوست پناهی ( جمعه 87/11/25 :: ساعت 2:53 عصر )
»» طنز خاتمی امد
»» طنز- خاتمی آمد!!!
روز نوشت یک اصلاح طلب:
به اسمال آقا قصاب محله بگویید چراغانی کند
به رامشگران نیز بگویید بنوازند
به مش حیدر لوطی محله هم بگویید بر و بچ را جمع کند و یک لنگی هواکنند
به ساغی محله هم بگویید همه امروز مهمان قاسم آقا هستند
اگر زن بابام بفهمد حتما غش می کند!
یک جوری به او بگویید که هول نکند و مانند ننه ام سر زا نرود
اول بگویید خاتمی یا میر حسین می آید
بعد بگویید شاید خاتمی بیایید
بعد بگویید خاتمی آمد!
چه حالی بکند منیژه و ساسان سوسول!
اگر ترقه ای از شب عید مانده در پستوی خانه بگویید به افتخار خاتمی همه را تنگ غروب بترکانند!
بترکد چشم حسود!
امروز امریکا ترسید
امروز اروپا لرزید
امروز اسرائیل مرد!
امروز دیگر قرار است همه چیز درست بشود با دقت و برنامه!
به مهندس بگویید آماده بشود عمارت نفت برای او
به دکتر بگویید آماده بشود عمارت برق برای او
یک جوری تقسیم کنید که به همه برسد یکی یکی به نوبت!
این شیرین عبادی هم خوب سوژه ای است
بزنید هوا کنید می اندازیم گردن احمدی نژاد
یک زنجیره ای دیگر درست کنیم که بیا و ببین
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دوست پناهی ( جمعه 87/11/25 :: ساعت 9:29 صبح )
»» مهرهای سوخته
"مهره ای سوخته، بی اراده و ابزار دست جریانات ضد نظام" |
|
|
کد مطلب : 20545 |
24 بهمن 1387 ساعت 11:16 |
| |
روزنامه کیهان، در سرمقاله ای که روز پنجشنبه به چاپ رسانده، آقای خاتمی را ابزار دست تندروهایی دانسته است که قصد دارند هزینه ی انتخابات را برای نظام بالا ببرند. در این سرمقاله، ضمن دفاع و تمجید از میرحسین موسوی، تصمیم خاتمی به حضور در انتخابات، نتیجه ی صلاح دید و اجبار اصلاح طلبان تندرو دانسته شده و پیش بینی گردیده است که آنها، خاتمی را اواخر انتخابات رها خواهند کرد.
این سرمقاله را با عنوان "براى مشارکت یا برهم زدن" در زیر بخوانید:
هرچه به زمان برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری نزدیکتر می شویم فضای انتخابات گرم تر و مباحثات سیاسی پیرامون کاندیداها و گروههای حامی آنان فعال تر می شود. حضور «کاندیداهای متفاوت» در انتخابات ریاست جمهوری نقش مهمی در فضای انتخاباتی و مشارکت گسترده مردم در پای صندوقهای رای دارد. به همین دلیل تعدد و تفاوت کاندیداها همیشه مورد حمایت نظام مردمسالار جمهوری اسلامی و رهبر معظم آن بوده و به صورت یک مشی ثابت درآمده است.
با نگاه به فضای کنونی کشور در می یابیم که از میان دو طیف سیاسی کشور، جریان موسوم به اصلاح طلب زودتر وارد صحنه سیاسی انتخابات گردیده است. اعلام کاندیداتوری حجت الاسلام مهدی کروبی و پس از آن اعلام کاندیداتوری حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی در حالی صورت گرفته که جریان اصولگرا فردی را معرفی نکرده است. این به خودی خود نشان می دهد که روند انتخابات در میان این دو جریان کاملا متفاوت است. باید اضافه کرد که اعلام کاندیداتوری در جریان اصلاحات نیز پیش از این با آنچه اینک شاهد آن هستیم متفاوت بود.
خوانندگان محترم حتما به یاد دارند که کاندیداتوری خاتمی در سال های 76 و 80 در اوائل اردیبهشت ماه یعنی حدود 1.5ماه قبل از برگزاری انتخابات اعلام شد. اما فارغ از این مسایل در خصوص انتخابات آتی گفتنی هایی وجود دارد:
1- تعدد کاندیداها اگر به معنای تکرار نباشد برای پرشور شدن فضای انتخابات و آسان تر شدن انتخاب مردم کاملا مناسب و حتی لازم است. اما تعدد کاندیداها باید به شفاف ترشدن فضای انتخاباتی کمک کند نه اینکه شهروندان را دچار سردرگمی نماید. اگر حضور کاندیداها در انتخابات بر پایه «اما» و «اگرها» باشد نمی تواند گرم کننده فضای انتخاباتی باشد چرا که انتقال اما و اگر به شهروندان از علاقه آنان به مشارکت می کاهد مگر نه این است که دشمنان شناخته شده انقلاب اسلامی با سرازیرکردن فهرستی از سؤالات و ابهامات و انکارها سعی در دلسرد کردن مردم در انتخابات دارند.
2- حضور کاندیداها در فضای انتخابات باید بر مبنای جمع بندی شفاف شخص «کاندیدا» استوار باشد. اگر کاندیدایی با شناسایی نقاط ضعف و شناسایی مشکلات اولویت دار مردم در خود این توانایی را می بیند که برای بهبود وضعیت وارد میدان شود، طبعا ورود او در این میدان تکلیف شرعی و ملی اوست اما اگر به هر دلیل به این نتیجه نرسیده ولی با اصرار دیگران وارد میدان شود این ورود- به احتمال خیلی زیاد- بازکننده گره مشکلات شهروندان نیست و صدالبته برای باز کردن گره گروه خاص که وی را به میدان فرستاده اند، بوده است!
3-حضور کاندیدا در میدان انتخابات و یا «اعزام» یک نفر برای کاندیدا شدن الزاما به قصد گرم کردن انتخابات صورت نمی گیرد. ممکن است یک گروه سیاسی که شعار خروج علیه حاکمیت او و نیز تشویق به اغتشاش از طریق رسانه های رسمی خود و نیز پیوند خوردن آنان با محافل ضد اسلامی و ضد انقلابی شان از خاطرات محو نشده است یک نفر را با زور و تحمیل به میدان بفرستد برای اینکه بازی انتخابات را خراب کند. بازی انتخابات دو محور اساسی دارد «شور حضور» و «سلامت انتخابات».
فرض کنید در جریان دوم خرداد کاندیدا یا کاندیداهایی هستند که ضمن آنکه مورد اعتماد بدنه می باشند، ایمان راسخی نیز نسبت به ارزش ها و ارکان نظام سیاسی دارند. کاندیدا شدن این افراد بازی را از دست تندروهایی که شور حضور مردم و سلامت انتخابات را برنمی تابند ، می گیرد و -احیانا- برای همیشه آنان را از دور نفوذ در نظام سیاسی خارج می کند. اینها برای اینکه این بازی شکل نگیرد، کاندیدایی را وارد میدان می کنند.
4- بعضی از جریانات سیاسی اساسا به قصد در اختیار گرفتن قوه مجریه یا مقننه و یا حتی هر دو وارد انتخابات نمی شوند. بعضی از آنان تحلیل کرده اند که هدف ما تغییر روند نظام و دگرگون کردن ماهیت آن است و لذا نمی توان دربازی نظام ،مشارکت کرد و در عین حال از الزامات حضور در مناصب آن پرهیز نمود. بر این اساس به نظر می آید هدف آنان از هل دادن یک کاندیدای خاص- که به هرحال با نظام چالش دارد- تلاش برای تصرف قوه مجریه نباشد- یعنی ممکن است آن را در شرایط فعلی شدنی ندانند و یا مفید ندانند- در واقع این دسته از گروههای سیاسی درصدد هستند از اعتبار ملی و بین المللی فرد استفاده کنند و از طریق او- ولو آنکه او در آغاز راه بشدت مخالفت کند- به تخریب روند انتخابات بپردازند. سابقه بسیاری از اعضای این گروهها نشان می دهد که مصالح اسلام، انقلاب و کشور در نزد آنان جایگاهی ندارد و به همین دلیل از سوی بعضی از نهادهای مذهبی، با عنوان غیراسلامی و حتی ضداسلامی از آنها یاد شده است. بر همین اساس وجه المصالحه قراردادن شخصیت فرد از سوی آنان برای پیش بردن اهداف ضدملی کاملا شدنی می باشد. یادمان نرفته است که طیف مشارکت و مجاهدین در مجلس ششم موفق به جمع آوری 127امضا از نمایندگان در پای ورقه ای شد که در آن منافع ملی آشکارا قربانی شده بود.
5- با نگاه به آنچه از آغاز مباحثه پیرامون کاندیداتوری میرحسین موسوی از سوی تندروهای دوم خرداد- مشارکت و مجاهدین و...- مطرح گردیده است درمی یابیم که حضور وی از سوی آنان بعنوان «یک تهدید» و نه فرصت تلقی شده است! رفتار آنان در مواجهه با مهندس موسوی اگرچه از رنگی از تعارفات نیز بهره برده است ولی عمدتا توهین آمیز، تحکم آمیز و همراه با طرح سؤالات عدیده بوده است که در مجموع از همه آنها یک پیام عمومی بیرون می آید؛ «مهندس موسوی نباید کاندیدا شود» چرا؟ چون از نظر آنان مهندس موسوی بوی ارزشهای دهه اول انقلاب را می دهد و این یک همسانی با رویه اصولگرایانه احمدی نژاد دارد. البته مهندس موسوی از اینکه رودر روی او مشارکتی ها و مجاهدین قرار داشته باشند نه نگرانی دارد و نه آن را غیرطبیعی می داند. این طیف ها با اعزام یک نفر بعنوان کاندیدا سعی کردند از یک سو راه ورود موسوی را سد کنند و از سوی دیگر یک امکان مثبت نظام- وجهه فرهنگی خاتمی- را به یک امکان منفی تبدیل کنند. حالا بتوانند یا نتوانند باید به آینده نگاه کرد.
6- به نظر می آید جریان افراطی در این دوره تلاش می کند تا حداکثر استفاده را از کاندیدای خاص ببرد. در تحلیل درون گروهی، آنان کاندیدای خاص را یک مهره سوخته- نه مهره سوخته برای نظام بلکه مهره سوخته برای دوم خرداد- به حساب می آورند و به رای آور بودن او نیز اعتقادی ندارند کما اینکه این کاندیدای خاص به آنان گفته بود اوضاع کاملا تغییر کرده و من هم برای مردم ایده جذابی ندارم ولی آنان با گستاخی و اهانت به او گفتند اظهارنظر در این مورد در صلاحیت جمع است نه شخص! این گروه معتقدند و گفته اند کاندیدای خاص باید از قید نظام خارج شود و داربست های ذهنی خود را کنار بگذارد. در این خصوص طبعا کاندیدای خاص مقاومت می کند ولی آنان معتقدند ما شکستن داربست ها را گام به گام به او تحمیل می کنیم. در این بین آنچه مسلم است از دیدگاه افراطیون کاندیدای مورد اشاره در این دوره یک مهره بیشتر نیست. مهره ای که به زور و اجبار وارد میدان شده و با زور تا زمانی که این طیف می گویند باید بماند و به اجرای ماموریت بپردازد.
7- فعلا «کاندیدای خاص» بعله را با اکراه گفته است و نیم نگاهی به حضور میرحسین موسوی در انتخابات دارد تا بلکه مفری برای خروج از این مشکل پیدا کند در عین حال جریان افراطی تلاش می کند تا از یک سو با عملیات روانی روی کاندیدای خاص به او بباوراند که روز به روز وضع تو بهتر می شود و از سوی دیگر با عملیات روانی روی دو کاندیدای دیگر جریان بگوید شما رای ندارید و ما نمی گذاریم کاندیدای خاص کنار بکشد و در نهایت فرصت سوزی کنند و در هفته های آخر به کاندیدای خاص بگویند حالا می خواهی بمان و می خواهی برو.
تندروها معتقدند: «کاندیدای خاص آنقدر از سوی جریان رقیب- اصولگراها- تخریب می شود که یک دو قطبی شکل می گیرد. دو قطبی که البته سر پیروز آن اصولگراها هستند ولی این پیروزی با وجود یک کاندیدای زخم خورده برای نظام سیاسی خوشگوار نخواهد بود» این تحلیل که البته از ذهن های علیل برمی خیزد مبنای یک فعالیت ذیل عنوان شرکت در انتخابات ولی در واقع برای برهم زدن فضای انتخاباتی می باشد.
8- جریان تندرو مواجهه و مراجعه به کاندیدای خاص را با تخریب و ترور شخصیت او شروع کرده است. بارها در حضور وی برای او از القاب «ناکارآمد»، «غیرسیاسی»، «ترسو» و «بریده» استفاده کرده و حالا هم به او گفته اند این تصمیم جمعی است و تو اگر گردن ننهی از گردونه اصلاحات خارج می شوی.
در این بین یک سؤال اساسی وجود دارد ؛ آیا کار جریان تندرو در مواجهه با کاندیدای خاص به ترور شخصیت محدود می شود؟ هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن هزینه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسمیت شناختن نتایج انتخابات. آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغاتی و دیپلماتیک بی نظیربوتو را به قدرت برسانند و از طریق او پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت کرسی ها را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند. |
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد علی دوست پناهی ( جمعه 87/11/25 :: ساعت 12:41 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ایا به تعداد نمایندگان مستعفی افزوده می شودبرهنگی ورفتار غیر اخلاقی فتنه گران به روایت نماینده مجلس محلاتسریال امام علی را پخش کنید[عناوین آرشیوشده]