نه سال پس از شهادت علمدار گردان تخریب لشکر 27 حاج علی محمودوند و بنیانگذار گروه تفحص شهدای بچه های لشگر 27 مراسمی گرامی داشتی در شب جمعه 1/12/87 در منزل ایشان واقع در سرآسیاب دولاب تهران مراسمی برگزار گردید که در این مراسم دوستان آن عزیز در جمع شرکت داشتند.
شهید علی محمودوند در 6 تیر 1343 در تهران بدنیا آمد اول بار در سن 16 سالگی در سال 1361 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد. کارش را با گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) شروع کرد و در عملیات والفجر مقدماتی به همراه گردان حنظله در کانال حنظله مجروح شد و در عملیات های خیر و بدر نیز شرکت جست. در والفجر 8 یک پایش را از دست داد. وی در سال 1367 ازدواج کرد.
شهید محمود وند در سال 1371 با تکیه بر تجربیات خود از دفاع مقدس گروه تفحص شهدا را تاسس کرد و در نهایت در عصر روز 22 بهمن 1379 در حین تفحص شهدا با سجده خونین بر خاک های فکه بوسه زد و به شهادت رسید.
در این مراسم چند تن از دوستان شهید با ذکر خاطراتی کوتاه از شهید محمود وند یاد او را گرامی داشتند و سپس نماهنگی کوتاه از شهید و فعالیت هایش پخش شد. در ادامه سردار سعید قاسمی از همرزمان شهید محمود وند و از بنیان گذاران واحد تفحص شهدا به ایراد سخرانی پرداخت.
سردار قاسمی پس از عرض ارادت به خانواده شهید و تشکر از دوستان وی گفت شما پس از گذشت 10 سال از شهادت محمود وند این مراسم را با شور حرارت بر گزار می کنید. همه شما حاج علی را خوب می شناختید مردی با بیش از 80 ماه حضور در جبهه، 75 درصد جانبازی و یک پای قطع شده و یک کلیه از دست داده و فرزندی به نام عباس که معلول مادر زاد بود. حاج علی از زندگی دنیا هیچ نداشت جز همسری مهربان و دو فرزند پاک؛ هنوز گرمای جبهه و جنگ فروکش نکرده بود که غم به جا ماندن اجساد دوستانش در مناطق جنگی بر پیکر نحفش سنگینی می کرد و تحمل دیدن ذوب شدن تدریجی خانواده شهدا در غم فراغ فرزندانشان را نداشت به همین خاطر حاج علی در حرکتی خودجوش در سال 72 به همراه تعدادی از بچه های قدیمی لشکر 27 حضرت رسول (ص) گروه تفحص شهدا را راهاندازی کرد و در منطقه فکه و طلائیه فعالیت خود را شروع کرد.
سردار قاسمی افزود: حاج علی خود تخریب چی قهاری بود و در گردان حنظله درعملیات والفجر مقدماتی به همراه تعداد زیادی از بچه های گردان حنظله به مدت 5 شبانه روز در کانالی که بعدها به علت رشادت بچه های این گردان به کانال حنظله معروف شد جنگیده بود و توانسته بود پس از جراحتی سخت از کانال رهایی یابد اما دوستانش در آنجا تا آخرین نفس جنگیدند و شهید شدند. این شهدا درآخرین مکالمات بی سیم خود با حاج همت گفتند که: " سلام ما را به بابا بزرگ (امام خمینی) برسانید و بگویید که ما همانگونه که سفارش کرده بود " عاشورایی جنگیدیم."
مهندس سعید قاسمی گفت: علی محمود وند قریب 10 سال با وجود داشتن فرزندی معلول و ناراحتی شدید جسمی در مناطق آلوده جنگی که در بعضی نقاط آن عمق میدان موانع احداث شده توسط دشمن به 3 کیلومتر می رسید توانست پیکر مطهر بیش از 300 تن از شهدا را با دستان خود و با وجود خطراتی که در پیش داشت در بدترین شرایط آب و هوایی جنوب کشف کند. حاج علی هیچ وقت از تفحص شهدا خسته نمی شدچه روز ها؛ که با قرائت زیارت عاشورا وارد میادین مین می شد و چه شب هایی که به قول خودش پس از 25 روز کار هیچ جنازه ای را کشف نمی کرد و بعد مجبور می شد شهدا را مخاطب قرار داده و به آنها بگوید: "بی انصاف ها می دانم که شما دوست دارید اینجا بمانید اما قدری هم به فکر پدر و مادر خود باشید و به آنها رحم کنید اگر نمی خواهید ما شما را پیدا کنیم ما هم بر می گردیم" و چه قدر برایش سخت بود که شهیدی را بجوید و هیچ اثری را از هویت شخصی او
همرزم شهید همت آنگاه چنین ادامه داد: در همان هنگام که او سالی دو سه بار پای مصنوعیش در تفحص شهدا از بین می رفت و برای تعویض آن به بنیاد جانبازان مراجعه می کرد، آنها در جوابش می گفتند طی بخشنامه مجازیم که فقط سالی یکبار پایت را تعویض کنیم. حاج علی چه بسیار نیش و کنایه از دوست و آشنا که نشنید. به او می گفتند: مگر دیوانه ای؛ اکنون وقت گرفتن مدرک و درجه و جایگاه است. وقت گرفتن زمین است تا کی می خواهی در خانه سازمانی بمانی و...
وی افزود:حتی بعد شهادت هم با جملاتی عاقل اندر سفیه می گفتند که متاسفانه مواردی ایمنی را رعایت نکرد و از این گونه حرفهای مزخرف. در پاسخ به آنها باید گفت بله، آن هنگام که همه دعوت به ماندن می کردند او در فکر رفتن بود. شما بهتر است فکری برای خودتان بکنید " اینما کنتم یدرک کم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده" هر کجا باشید مرگ شما را در بر خواهد گرفت حتی اگر در برج های بلند باشید. شهادت هنر مردانی است که مرگ را خود انتخاب می کنند.
سردار قاسمی در تبیین روند تفحص شهدا گفت: البته به دلیل کارشکنی های کارشکنی های اشغالگران آمریکایی و انگلیسی در عراق بخشی از فعالیت تفحص مختل شد اما این دلیل نمی شود که ما کار را تعطیل کنیم و این فعالیت باید در داخل خاک ایران و عراق مستمرا ادامه یابد و اگر هم دوستانی ناراحتند که ممکن است باز هم تلفات بدهیم و ارزش ندارد باید بدانند که باید سعی کرد تا بچه های تفحص را به بهترین تجهیزات حفاظتی و امنیتی مجهز نمود. وی سپس با گلایه افزود مگر ما از آمریکایی ها کمتر هستیم که بعد از گذشت 4 دهه از تجاوزشان به ویتنام هنوز تیم های تفحصشان در جستجوی اجساد سربازانشان هستند و یا از اسرائیلی ها که برای گرفتن جسد دو سربازشان حاضرند آنها را با صد ها اسیر فلسطینی و لبنانی معاوضه نمایند و یا جنگی 33 روزه را به حریف تحمیل کنند.خانواده رزمنده مسلمان باید مطمئن و دلگرم باشد که مسئولین برای جان فرزندانشان ارزش قائلند نه اینکه فقط در وقت ضرورت و بر اساس احساس نیاز آنها را به بازی بگیرند و بعد از فروکش کردن جنگ آنها را به فراموشی بسپارند.
هم رزم حاج احمد متوسلیان ادامه داد: برای ما عجیب است که در همین عملیات والفجر مقدماتی و یک اسرای مصری و اردنی و سودانی داشتیم و هنوز یادمان نرفته که حضرت امام نسبت به حسنی نا مبارک؛ حسین اردنی و فهد سعودی با چه عصبات و کینه ای سخن می گفت و آنها را بی غیرت و بی شرف می نامید و چه قدر جالب است که امروزه همین ها را در قضیه غزه با هم و در کنار اسرائیل و در مقابل ملتی از جنس خودشان یعنی فلسینی ها می بینم و خیانت هایشان را مشاهده می کنیم. اما متاسفانه در اینجا برخی برای مناسبات سیاسی بی ارزش چند روزه دنیا از بردن حتی نام این ملعونین ابا دارند و وفقط بر این جمله تکراری و کلیشه ای مزخرف "خیانت برخی کشورهای عربی" تاکید می کنند انگار مقصود از این کشور های عربی بورکینا فاسو است. چرا باید کسانی که سمت های سیاسی هم دارند بخواهند به هر قیمتی ولو پایمال شدن اعتبار و آبروی انقلابی ما حاضر به کرنش در مقابل خیانت ها و فحاشی های اشخاصی چون ابولغیظ ها باشند؟ وی سپس ادامه داد اگر به دنبال بر قراری رابطه با مردم مصرید زهی خیال باطل، مگر حسنی نا مبارک اجازه چنین کاری را به شما خواهد داد؟
وی افزود:باید بدانید که به تعبیر امام، حسنی برای ما کماکان نا مبارک است و ما هنوز تغییراتی در مصر و اردن برای مبارک شدن حسنی ها و عبدالله ها ندیده ایم. اگر در سوابق مبارزاتی شما حضور در جبهه های جنگ وجود ندارد پیشنهاد می کنم در ایام تعطیلات نوروز در غالب یکی از کاروان های راهیان نور به هرکجای این 1200 کیلومتر خط تماس تشریف ببرید و یا از دوستان رزمنده ما بخواهید تا مین های با مارک Made in Egypt را به شما نشان دهند تا شاید کمی به خودتان بیایید. البته بعید می دانم. شما همانهایی هستید که این روزها با یک نرم خویی ظاهری اوباما که گفت ایران مشت گره کرده خود را باز کند فریب گرگ را خوردید و آن قدر ذوق زده شدید که به جای مشت آغوشتان را برای او باز کردید.
این فرمانده دوران دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از برخی جریان های استشهادی در کشور گفت نباید کلمه استشهادی را در هر جایی مفت خرج کنیم. این واژه ای مقدس است و بسیار ارزشمند تر از آنکه بگوییم مثلا در جنگ غزه یکصد هزار نفر از جوانان ما در گردان های استشهادی ثبت نام کردند، این کار یعنی چه؟
اینگونه نیست که نیروهای استشهادی یک شبه و در اثر غلیان احساسات و عواطف تولید شوند بلکه نیروی استشهادی متکی به شعور و معرفت دینی و انقلابی است. استشهادی یعنی بچه های تفحص که علمدارشان حاج علی محمود وند است که هر روز بعد از خواندن زیارت عاشورا درون میادین خطرناک مین می رفتند و نزدیک به 10 سال این کار را فقط برای رضای خدا و خشنودی دل خانواده شهدا انجام می دادند. حاج علی دیوانه نبود و می دانست اگر به دنبال چرب و شیرین دنیا برود امروز می توانست همچون ما به جایی برسد اما حاج علی محمود وند دل در گرو سودایی دیگر داشت و به همین خاطر بود که دائم این شعر را زیر لب زمزمه می کرد:
این سفره رنگ رنگ مال خودتان آرامش بعد جنگ مال خودتان
شیرینی جنگ سهم من از دنیا این زندگی قشنگ مال خودتان
سردار سعید قاسمی اشاره کرد: ما مفتخریم که درمیان سپاه اسلام به ویژه لشکر 27 حضرت رسول چنین فرماندهان شجاعی داریم. علمدارانی چون: محمود وند و مجید پازوکی و شهبازی و غلامی و حدود 20 شهید دیگر که در مدت زمان بیش از یک دهه عملیات تفحص را به خون خود استمرار بخشیدند و حرکت انقلابی را تداوم دادند و برای همه ما سرمشق شدند. این حرکت با حمایت مقام معظم رهبری تا امروز توانسته با اهدای 50 شهید از یگان های مختلف اجساد بیش از 30 هزار شهید را کشف و شناسایی نماید.
ویدر خاتمه افزود: هنوز این فعالیت پایان نپذیرفته و در این مرحله می توان با برقراری ستادی به شکل محسوس و یا نا محسوس از فرماندهان و یا سربازان عراقی که از وضعیت شهدای ما مطلعند استفاده کرد و این عهدی است که ما با رهبر و مقتدایمان و برادران و دوستان شهیدمان بسته ایم.
عهدی است که بسته ایم، بر می خیزیم با آنکه شکسته ایم، بر می خیزیم
هروقت که نام عشق را می خوانند هرجا که نشسته ایم، بر می خیزیم